پائولو کوئلیو و علل گسترش آثار او در ایران (4)
تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر
پائولو کوئلیو ـ همانگونه که گذشت ـ در دوران جوانى، به دلیل آموزشهاى تحمیلى کاتولیک، که در مدرسه به او آموخته بودند، از مسیحیت متنفر شده بود تا جایى که بعدها در خصوص دین، به پلورالیزم دینى معتقد شد که این اعتقاد تا امروز هم در او وجود دارد و در آثارش نیز یافت مىشود.
یکى از محورهاى تعالیم او در آثارش این است
که هرکارى که دل انسان گفت باید انجام داد، و قلب بهترین راهنماى انسان
است. او مدتى شیفتهی افکار کارل مارکس، انگلس، هگل و ارنستو چگوارا شد و به مطالعه آثار مارکس و انگلس پرداخت. (1) تفکرات کمونیستى نیز در آثار او وجود دارد. همچنین او از فرقهاى به نام رام (Ram) تأثیراتى گرفت. مدتى بعد به جادوگرى پرداخت و براى یافتن شخصیت مورد علاقهاش، کارلوس کاستاندا، که از مشاهیر معناگرایى سرخپوستى است، تمام آمریکاى لاتین را زیرپا گذاشت. او خود مىگوید: کاستاندا براى من بت محسوب مىشود. (2) وى در این سفر با جادوگران متعددى آشنا شد و تجربههاى خود را در کتاب والکرىها بازگو کرده است. او در آثارش به وضوح متأثر از برخى اندیشههاى ممزوج با سحرِ عرفان سرخپوستى است.
نویسندگان محبوب کوئلیو، که از آنها در آثارش بسیار بهره گرفته، عبارتند از: خورخه لوئیس بورخس، ویلیام بلیک، ژرژه آمادو، و هنرى میلر. (3)
کوئلیو زمانى که در بحران معنوى بود، فرقههاى متعددى را تجربه کرد. از جمله، او به شدت متأثر از مشربهاى معنوى شرق آسیاست و یوگا، بودیسم، هندوئیسم و تائوئیسم بر او تأثیرات جدّى گذاشته است. علاوه بر اینها، استفاده از مواد مخدر و مواد الکلى در آثار او نمایان است و شاید بتوان گفت: در کمتر اثرى از اوست که در آن نامى از شراب و مواد الکلى برده نشده باشد.
کوئلیو پیامهایى را به خوانندگان آثار خویش منتقل مىکند که بسیار گسترده است و در طیف وسیعى قرار مىگیرد؛ برخى از آنها ادبى است و برخى دیگر عرفانى؛ بعضى از آنها از سنت معنوى مکزیکى همچون عرفان ساحرى کاستاندا تبعیت مىکند و بعضى دیگر حامل مضامین شرقى است؛ برخى از این نگرشها ریشه در مدرنیته دارد و برخى از آنها مربوط به دوران پست مدرن است. به سختى مىتوان گفت: این اندیشهها و نگرشها از بنیادى روشن و مشخص سرچشمه گرفته است؛ زیرا میان آنها انسجامى نمىتوان یافت و گسیختگى و تناقض از مشخصههاى بارز افکار و تعالیم کوئلیو است.
شاید علت اختلافهاى شدید در میان اندیشههاى او این باشد که منابع آن بسیار متنوع و متفاوت است، شاید هم کوئلیو اصلاً به دنبال ارائه دیدگاهى منسجم نباشد و تنها خواسته است در هر اثرى به تناسب، دیدگاه یا دیدگاههایى را مطرح کند.
ولى جاى این سؤال هست که چگونه مىتوان تفکرات ضددینى را با تعالیم دینى در یک جا نشاند؟ چگونه مىتوان تعابیر ضداخلاقى را در کنار اخلاق قرار داد؟ چگونه مىتوان هنجارگرایى را با راهبردهاى آنارشیستى در کنار هم گرد آورد؟ چگونه مىتوان بایدها و نبایدهاى او را با اندیشه تسامح و تساهل به ساحلى واحد رساند؟ جادوگرى با رئالیسم چه نسبتى دارد؟ عشق مقدس را با بىعفتى و روسپىگرى چه کار؟ ترویج مستى و مىخوارگى با عرفان و اشراق چه تناسبى دارد؟ اینها و دهها سؤال دیگر حاکى از آن است که کوئلیو هرگز یک «متفکر» نیست، بلکه او را باید تنها در حد و قوارهی یک نویسنده شهیر دانست که به دنبال کسب درآمد از طریق خلق آثار است. بنابراین، معرفى کوئلیو به عنوان یک اندیشمند و صاحب سبک فکرى، نادرست است. البته در آثار وى جذابیتهاى دلنشین و انگارههاى زیباى هنرى کم نیست.
بر این اساس، در مجموع مىتوان گفت: دستمایههاى اولیه معنویتى که کوئلیو سعى دارد آن را به صورت رمانهاى متنوع در ذهن خوانندگان جاى دهد، ممزوجى است از عرفان مسیحیت ـ که دین اوست ـ و عرفان ساحرى ـ که از آثار کارلوس کاستاندا الهام گرفته ـ همراه با افکار مارکس. البته بدون تردید، پائولو تحت تأثیر افراد مختلف دیگرى هم بوده و از نگرشهاى متنوعى الهام پذیرفته است؛ افرادى همچون خورخه لوییس بورخس، هنرى ویلر، ژورژه آمادو، خیام، مولوى، یونگ، و پولس قدّیس. کوئلیو، همچنین از کتابهاى عرفان اسلامى، حتى قرآن، از عهد جدید و عهد عتیق، تائوته چنیگ، کتاب مقدس تائوئیستها، متون مقدس بودایى و مانند آن استفاده مىکند؛ زیرا اساساً در معنویتهاى نوظهور،
حقیقت مهم نیست، بلکه کارایى مهم است. در این صورت، اهمیت ندارد که کدام
دین و آیین معنوى کاملتر و درستتر است، بلکه هرکدام که تو را آرام
مىکند، مىتواند دین تو باشد!
ادامه دارد...
لینک قسمتهای مختلف این مقاله
قسمت اول: مقدمهای بر شناخت پائولو کوئلیو
قسمت دوم: پائولو کوئلیو کیست؟
قسمت سوم: پائولو کوئلیو در مسیر شهرت
قسمت چهارم: مبانى فکرى پائولو کوئلیو
قسمت پنجم: (بزودی)
پینوشتها:
1ـ پائولو کوئلیو، اعترافات یک سالک، ص 20و53.
2ـ همان، ص 20و186.
3. www. paulocoelho.ir.
- ۹۴/۰۹/۱۸