هالیوود تریبون تفکر ماسونی
یهودیان افراطی صهیونیست که رویای تسلط بر جهان را داشتند با کشف قاره آمریکا به این کشور مهاجرت کردند و در همه زمینهها سرمایهگذاری کردند. با ناطق شدن سینما گروهی از یهودیان با تسلط بر این ابزار نوظهور به هموار کردن راهی پرداختند که بدون این ابزار ممکن نبود. این نوشته قصد دارد که ریشه دشمنی این سینما را با سینمای ارزشمند ایران بررسی کند.
هالیوود از دو جزء هالی یعنی: مقدس و وود یعنی: چوب که به چوب مقدس معنا میدهد تشکیل شده است و عصای جادویی از آن ساخته میشود. و این اعتقاد وجود دارد که ساحرانی که مالک آن عصا باشند میتوانند مردم را محسور خود کرده و به کنترل در آورند.
سینمای هالیوود دقیقاً همین کار را میکند. یعنی آنچه را که ساحران دربار فرعون نتوانستند به انجام برسانند سامری با گوساله طلاییاش انجام داد و قوم یهود را به کرنش وا داشت؛ حالا یهودیان هالیوود با گوسالههای نقرهایشان که همان پردههای سینماست همه را مسحور این جادوی فریب کرده که ظاهراً رقیبی ندارند. اما همچنانکه در مقابل آن سامری موسایی بود در مقبل این این سامریها نیز موساییانی هستند که با دست بیضا در مقابلشان بایستند.
مرام ماسونی سرمایهگذاران هالیوود
صاحبان هالیوود که اغلب ریشهای ماسونی و صهیونیستی دارند سالهای درازی است که مردم را با هر سنی جادو کردهاند. از تولید انیمیشنهای دو بعدی چون سیندرلا و سفید برفی و رابین هود گرفته تا انیمیشنهای محسورکنندهای چون دختر گیسو کمند و ماجراهای تن تن و میلو اسپیلبرگ چه کسی را مجذوب خود نکرده است؟
این قهرمانان پوشالی خوشظاهر چنان در ذهن رسوخ میکنند که چارهای نداریم جز آنکه مثل او باشیم مثل او فکر کنیم و مثل او زندگی کنیم! این مخدّر چنان گیرا است که باز هم دوست داریم مصرفکنندهاش باشیم. این آثار از تولیدات بزرگترین استودیوهای هالیوود از جمله کلمبیا، مترو گلدوین مایر، برادران وارنر، پارامونت، یونیورسال و فاکس قرن بیستم است که توسط یهودیان تأسیس و اداره میشوند.
کمپانی والت دیسنی از بزرگترین کمپانیهای هالیوود است که درصد بسیاری از کودکان جهان محصولاتش را میبینند. فعالیتهای این کمپانی فقط به تولید فیلم اختصاص ندارد، تولید اسباببازیهایی بر اساس فیلمها هم بخشی اقدامات این غول رسانهای است. دیسنی با ساختن دیسنی لند، شهری رویایی برای بچهها ساخته که این امکان را به آنها میدهد تا کاراکترهای دوستداشتنیشان را از نزدیک ببینند.
تراژدی سلطه یهودیان بر هالیوود
جاناتان گلدبرگ خبرنگار و تاریخدان یهودی، در تحقیقی که در سال 1996 انجام داد، نوشت: "سهم یهودیان در صنعت سرگرمیسازی بیش از جمعیت آنها در آمریکاست. یهودیان در پستهای مدیریتی رسانهها به ویژه در سمت مدیریت استودیوها حضور دارند و حضور آنها به گونهای است که از آن نمیتوان تنها به عنوان سلطه یهودیان بر هالیوود یاد کرد، چرا که بیش از این است."
آماری که اخیراً ارائه شده نشان میدهد که 59 درصد از فیلمهای مطرح هالیوود توسط یهودیان تولید شدهاند. بیتردید نفوذ این قوم در یکی از تاثیرگذارترین صنایع آمریکا میتواند برای آنها قدرت سیاسی بسیاری به ارمغان آورد. آنها مهمترین منبع حمایت از نامزدهای دموکرات هستند و سیاستهای آمریکا را به سمت و سوی مورد نظر خود هدایت میکنند.
تهیهکنندگان یهودی هالیوود در سال 1948 اسرائیل را پایهریزی کردند و در این میان رابرت بلاموفی تلاشهای بسیاری کرد. وی در این مورد میگوید: "ناگهان اسرائیل به خانه ما تبدیل شد و احساس کردیم که هویت داریم. این عامل به ما روحیه می داد."
با روی کار آمدن یهودیان رفته رفته تصویر مسلمانان در فیلمهای هالیوودی به پندارهای از افراد ظالم و بیفرهنگ تبدیل شد که این امر بیش از پیش نمایانگر حمایت هالیوود از اسرائیل و موضعگیری آن علیه مسلمانان و جهان اسلام بود. صنعت فیلمسازی غرب در حمایت از صهیونیسم اقدام به خلق یک ژانر جدید در سینما کرد که نزاع میان اعراب و اسرائیلیها را در محوریت داشت.
هالیوود برای نیل به این هدف در طول 50 سال گذشته اقدام به ساخت فیلمهای گوناگونی کرده که دربرگیرنده قهرمانها و ضدقهرمانها بودهاند. به عبارت دیگر میتوان گفت که در این آثار قهرمانها یهودیان اسرائیلی و ضدقهرمانها مسلمانان بودهاند. دهه 1960 به تنهایی شاهد ساخت 9 فیلم ضد اسلام بود که در زمره آثار مطرح سینمای آمریکا جای داشتند.
در این فیلم ها نقش یهودیان آمریکایی توسط هنرپیشگان آمریکایی ـ یهودی چون پل نیومن، تونی کورتیس و کرک داگلاس احیا میشد تا با به کارگیری بازیگران محبوب، میزان همذاتپنداری مخاطبان با کاراکترهای آنها افزایش یابد.
هالیوود در ادامه سیاستهای دین ستیزانه اش با ساخت فیلمهایی درباره زندگی پیامبران،آنها را انسانهای روان پریش و بدبین به نوع بشر معرفی و دین را به وسیله ای نا کارآمد معرفی کرده است.
پیامبرستیزی ادامهای بر اسلام ستیزی
"نوح" ساخته آرن آرونوفسکی به زندگی حضرت نوح میپردازد. پیامبری که از بسیاریِ گریه برای امتش نوح نامیده شد در این فیلم از او موجودی دُگم و غیر قابل انعطاف ساخته که گوش شنیدن هیچ حرفی را ندارد. فرزند پدری غارنشین و بدوی است که همه آرزویش خوردن توت است. نوح به هیچکس رحم نمیکند هیچ انذاری نمیدهد و فقط میخواهد کشتیای بسازد تا حیوانات را و البته فقط خانواده خودش را نجات دهد.
او از سوی خدایی که نمیشناسد مأمور شده تا نوع بشر را از بین ببرد حتی خانواده خودش را. ما در این فیلم فقط از نوح بیزار نمیشویم بلکه حتی نمیخواهیم نام خدا را به زبان بیاوریم. فیلم نوح نه آغازگر این بیحرمتیهاست نه پایانش. این دین ستیزی با سایر ادیان به موازات همان اسلام ستیزی هالیوود است.
آنها می خواهند همه باورها به ادیان الهی و پیامبران را فرو بریزند تا پیامبران دروغینی را برای هدایت به سوی سیاهی مبعوث کنند. در این میان چه باید کرد غول رسانهای که از چراغ یهودیان بیرون آمده را چگونه می شود نابود کرد. اینجاست که از ایران و سینمایش صحبت به میان میآید.
سینمای شرق ، سینمای غرب
سینمای ایران تنها سینمایی است که در مقابل سینمای آمریکا توانایی ایستادگی دارد. قطبهای مهم سینمایی دنیا مثل بالی وود، سینمای هنگ کنگ، سینمای چین، و سینمای روشنفکر و هنری اروپا همسو با سینمای آمریکا نباشد در تقابل با آن هم نیست.
سینمای شرق آسیا با هدف سرگرمیسازی در عرصه رقابت جهانی حضوری جدی دارد، سینمای شکست خورده اروپای شرقی هم در لاک فیلمهای به اصطلاح روشنفکرانه فرو رفته و خیال بیرون آمدن از آن را ندارد.
فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان و... نقشی اساسی در شکلگیری دستور زبان محتوایی فیلمها داشتهاند که متاسفانه سینمای ایران تحت تاثیر این نوع زبان بوده است. سینمای شرق آسیا با تکیه بر فیلمهای اکشن و رزمی و سینمای هند با تکیه بر فیلمهای عاشقانه اصلاً در مناسبات فیلمهایی که جهانبینی دارند به حساب نمیآیند. سینمای اروپا هم به دلیل تکیه بر نظام فکری غیردینی نمیتواند برای آمریکا خطرناک باشد.
این نوع سینما که تحت تاثیر زیگموند فروید، فرانتیس کافکا، ژان پل سارتر، کارل مارکس و دیگران قرار دارد چه انقلاب فکریای در مخاطب ایجاد میکند؟ شخصیتهای این فیلمها اغلب آدمهای تنهای عاصی از نظام سیاسی (کمونیست) هستند که در فضاهایی سرشار از سکوت و تاریکی مدام به رهایی فکر میکنند. اما عملی که آنها را به سمت این رهایی ببرد، ندارند.
این فیلمها با ایجاد رخوت و یأس و سرخوردگی از شرایط موجود در مخاطب او را به موجودی سترون تبدیل میکرد که چارهای جز پذیرش شرایط موجود ندارد. در این سالها سایه سنگین کمونیسم و جنگ سرد شوروی و آمریکا و اثرات به جا مانده بعد از جنگ جهانی دوم این نوع نگرش را در جامعه جهانی تقویت میکرد.
دین به عنوان امری اجتماعی در اروپا حضوری نداشت. مشرب فکری اندیشمندان اروپایی الهی نبود و نمیتوانست برای هنرمندانی که با مردم سخن میگفتند چیز تازهای داشته باشد. جدایی دین از سیاست ثمری جز این نداشت که متفکران، هنرمندان و مردم را در انزوا ببرد طوری که هر گروه راهی جداگانه بروند.
سینمای ایران و اندیشه سیاه غرب
این نوع سینما در دهه 30 و 40 در ایران اثرات مخربی گذاشت که رد آن را دهه 50 هم می بینیم. بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، فرخ غفاری و تعدادی دیگر به شدت تحت تاثیر موج نوی سینمای فرانسه بودند. فیلمهایی که در این دوره ساخته شدند اغلب آثاری اقتباسی از نویسندگانی چون صادق چوبک، صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و... بودند. این نویسندگان ریشهای دینی نداشتند و آنچه که مینوشتند تحت تاثیر همان چشمی بود که امثال کافکا و سارتر میدید.
متاسفانه ایران قبل از انقلاب به دلیل انحطاط فکری سیاسیون و جدایی خود خواسته روحانیون از نظام حکومت سبب شکاف بین هنرمند و مردم شد. هنرمند زبان مردم را نمیفهمید از حکومت ناراضی بود. برای همین در کافهها و مجلسهای شبانه مینشست و دل به کافکا و نیچه و... میداد و میخواست با مدل مو و لباس و تقلید زبان ادبیات اروپا، برای مردم ایران نسخه رهایی بپیچد.
اینگونه شد که مردم هم زبان هنرمندِ به اصطلاح روشنفکر را درک نمیکردند و برای آنکه به هرحال کالای فرهنگیشان را به دست بیاورند به سمت رمانهای زرد مبتذلی رفتند که وجه وقیحانهترش را در سینما میدیدند.
اندیشه امام (ره) دمی مسیحایی بر کالبد سینمای ایران
در همین زمان قیام امام خمینی (ره) سبب زلزلهای شد که همه ارکان این نوع جهان یاس آلود را به هم ریخت و نه یک انقلاب در ساختار حکومتی یک کشور که انقلابی جهانی بود. این انقلاب چنان ریشه دار بود که اثراتش را در همه کشورهای دنیا شاهدیم. هنر بعد از انقلاب هم از این اتفاق بیبهره نبود حالا هنرمند دریافته که هنر این مملکت چنانکه رهبرش تاکید میکند عبارت است از دمیدن روح تعهد در آدمی. باید متعهدانه باشد از ذات انسان بگوید و او را در سایه رهبر دینی به سوی همان ذات ببرد. تقابل همه دنیا با ایران که به تنهایی مناسبات سیاسی دنیا را به هم ریخته هنرمند را برای مدتی به حال شوک فرو برده است. اما آرامش قلبی امام خمینی (ره) و جهتدهی فکری ایشان هنرمند را وا داشت تا کاری کند. اینبار هنرمند درونمایهی اثرش را از غرب و شرق نمیگرفت او با اتکای به داشتههای مغفول ماندهاش شروع به آفرینش کرد تا مبلغ آرمانهای این نظام فکری باشد.
این نظام فکری دیگر زاییده موهومات یک انسان نبود یلکه تفسیر درست یک رهبر دینی از دین بود. هشدار حکیمانه امام خمینی (ره) به گورباچف و پیشبینیاش از سقوط کمونیست نفوذ این شخصیت را در ذهن مردم جهان قوت بخشید. حالا دیگر آمریکا و البته رژیم صهیونستی دریافته بودند که این نظام را به سادگی نمیشود از بین برد چرا که ساختار سیاسی آن ساختاری دینی است.
جنگ با پرده نقره
آمریکا در ادامه مبارزهاش سینما را در اولویت خود قرار داد تا از این طریق بتواند زخمی بزند. هالیوود به عنوان تریبون تفکر ماسونی باعث از بین رفتن سینما در بسیاری از کشورها شده به طوری که اغلب کشورها وارد کننده فیلم از آمریکا هستند اما در ایران هنوز راه به جایی نبرده است.
همچنان که سینما در هالیوود توانسته در ترویج و ثبت افکار استعمارگرایانهاش موفق باشد؛ سینمای ایران هم توانسته هر چند که قصور و کم کاری کرده است؛ اما باز قدرت دارد که برعلیه این نظام فکری بلند شود. شاید در ابتدا با توجه به پیشرفتهای فنی هالیوود و تخصیص هزینههای هنگفتی که در تولید میکنند؛ ادعای گزافی به نظر برسد، اما شدنی است.
مگر نه اینکه انقلاب مردی در آستانه 60 سالگی بر علیه شاهی که همه دنیا را داشت محقق شد، چرا سینمای ما نتواند اگر از همان مشرب سرچشمه بگیرد؟
آمریکا از همین واهمه دارد که فیلم ایرانی در بازارهای جهانی سهمی بزرگ به خود اختصاص دهد و از این طریق نفوذش بر آراء و افکار جوان اروپایی و آمریکایی تاثیرگذار باشد. دستاندازی برای فیلم محمد رسول الله (ص) چه معنایی دارد درحالی که فیلمهای سیاهنمای ایرانی در خود آمریکا هم اکران میشود.
اگر روزگاری رزمندگان در خط مقدم میجنگیدند و با یک اشاره امام شهادت را به جان میخریدند، الان هم باید فیلمسازان در خط مقدم جبهه فرهنگی حضور داشته باشند و دفاع کنند که با دریغ باید گفت تعدادشان چنان که باید نیست.
فراموش نکنیم، هر چقدر که ما از این خط مقدم فاصله بگیریم پیشروی هالیوود بیشتر خواهد شد.
منبع: دفاع پرس به گزارشhttp://www.harfeakhar.com
- ۹۵/۰۹/۱۱